نقد و بررسی کتاب پیرمرد و دریا
در این مقاله به معرفی کتاب پیرمرد و دریا می پردازیم این کتاب یکی از معروف ترین کتاب های ارنست همینگوی نویسنده مشهور آمریکایی است.
درباره ارنست همینگوی
ارنست همینگوی یکی از مهم ترین نویسنده های قرن بیستم است او با سبک رمان نویسی اش باعث دگرگونی بعد از خود شد. او فردی ماجراجو بود و زندگی پر از هیجان و واقعه را داشت.داستان های ارنست همینگوی با زبانی ساده نوشته شده بودند و سردی و خشکی در داستان هایش است، داستان های او سعی دارند که حقیقت انسان را که آنگونه که هست و آنگونه که باید باشد را بیان بکند. ارنست همینگوی کتاب های مهم زیادی دارد که معروف ترین آن ها کتاب پیرمرد و دریا هست.
داستان کتاب پیرمرد و دریا
داستان درباره پیرمردی به اسم سانتیاگو است که در طی ۸۴ روز گذشته بدون صیدی از دریا به خانه برگشته است و میان مردم این پیرمرد را به بدشانسی می شناختند. مانیلو دستیار جوانش تمام تلاشش را می کرد که از پیرمرد مراقبت کند ولی والدینش مانع از همکاری او با پیرمرد شدند.شب که مانیلو برای کمک به پیرمرد به خانه اش می رود پیرمرد برنامه فردای خود را برای مانیلو می گوید که قصد دارد به خلیج شمال کوبا برود و احساس خوبی درباره این کار دارد. در روز بعد یعنی روز ۸۵ ام سانتیاگو سوار قایق می شود و به دریا می زند تا که صیدی کند.
بعد از مدتی یک مارلین بزرگ را به دام می اندازد پیرمرد بعد از سه روز مارلین را خسته می کند و او را صید می کند به خاطر وزن زیاد آن را به پهلوی قایق می اندازد پیرمرد خوشحال از صیدی که کرده به سمت خانه می رود، ولی در راه رفتن به خانه دچار مشکلی می شود که باعث می شود که سانتیاگو و صیدش در خطر بی افتند.
سبک نویسندگی ارنست همینگوی
ارنست همینگوی تکنیکی را به نام تئوری آیسبرگ ابدا کرد در این تکنیک نویسنده به کوه یخی تشبیه شده است که در دریا شناور است در این نوع نوشتن نویسنده یک هشتم مطالب را برای خواننده بازگو می کند و بقیه فهم آن به خواننده بر می گردد.در ادبیات کلاسیک داستان به توصیف و بیان احساسات و عواطف شخصیت ها می پردازد ارنست همینگوی معتقد بود که باید این چیزها را در دل داستان پنهان شود و خواننده خود آن را مورد تفسیر خود قرار دهد. او داستان را جوری روایت می کرد که نویسنده انگار یک راویی غایب است و فقط می تواند اطلاعات دیده شده و اتفاقات را شرح دهد.
به همین دلایل در کتاب به توصیف ویژگی های ظاهری و مناظر طبیعی می پردازد و خواننده از احساسات شخصیت ها نسبت به اتفاقات داستان بی خبر است. برای مثال در نبرد سه روزه پیرمرد و مارلین وضعیت دریا و پیرمرد و مارلین را به صورت دقیقی توضیح داده است و از احساساتی مثل درد جسمانی سخن می گوید.البته این سبک نوشتن به آن معنی نیست که نویسنده از احساسات چشم پوشی کند بلکه نویسنده می کوشد آن ها را واقعی تر به تصویر در آورد. در داستان ابزار نویسنده برای انتقال احساسات و ذهنیت گفتگو است.
بیشتر بخوانید : معرفی ۸ کتاب برتر برای جوانان
نکاتی درباره کتاب پیرمرد و دریا
ارنست همینگوی با نوشتن کتاب پیرمرد و دریا و خلق شخصیت سانتیاگو که قهرمان کتاب است ویژگی های قهرمان های داستان هایش عوض می شود. قبل از نوشتن این داستان از زخم پذیری و ضعف آدم های قوی و سرسخت می نوشت ولی در این کتاب از سر سختی یک پیرمرد ضعیف می گوید، قبل از این قهرمان داستان هایش فردی احساسی و روشن فکر بود که از جنگ فرار می کرد ولی الان قهرمان داستان یک ماهیگیر ساده است که هر روز به نبرد با طبیعت می رود.
در این داستان مشخصات قهرمان نویسنده دگرگون می شود دیگر قهرمانش نمی کوشد که فکرش را نکند و احساسات خود را بروز ندهد بلکه الان پیرمرد با ماهی و دریا و پرندگان حرف می زند و از احساسات خود می گوید.
در داستان پیرمرد و دریا برای انتقال عواطف و افکار سانتیاگو از گفتگوی شخصیت ها استفاده می کند در داستان پیرمرد ماهی را به برادر خود تشبیه می کند و از قدرت و شجاعت او تعریف می کند و در جای دیگر از داستان از احساساتش درباره دریا می گوید و با سخن گفتن شخصیت خواننده به ذهنیت او پی می برد.
نکته جالبی که درباره پیرمرد و دریا است این است که همینگوی از تجربیات خود برای نوشتن این کتاب استفاده کرده در است. در واقع کتاب پیرمرد و دریا حاصل سال ها ماهیگیری و زندگی در کوبا است و سانتیاگو به نوعی خود اوست که پس از مدت ها که از ماجراجویی دور شده است و نیاز به استراحت دارد و این واقع گرایی به داستان او جذابیت بیشتری را می دهد.
داستان پیرمرد و دریا چه چیزی را به ما یاد می دهد؟
این داستان چیزهای زیادی را به ما یاد می دهد که مهم ترین آن ها تلاش، استقامت و سر سختی است که در پایان کتاب جمله ای آمده است که انسان برای شکست ساخته نشده است او نابود می شود، اما شکست نمی خورد.بعد از رسیدن پیرمرد به دریا مردم با دیدن ستون فقرات ماهی فکر می کنند که یک کوسه است و فقط پیرمرد حقیقت را می داند این یعنی تو و حقیقت تنها هستید. و در داستان به این اشاره شده است که داشتن امید باعث موفقیت می شود و هر انسانی برای کاری به دنیا آمده است.و در آخر به اینکه تمامی موجودات برابر هستند اشاره کرده است و در داستان می بینیم سانتیاگو به ماهی احترام می گذارد و این را بیان می کند که کشتن ماهی فقط برای تغذیه از آن است.
بخش هایی از کتاب پیرمرد و دریا
پیرمرد لاغر و خشکیده بود و پشت گردنش شیارهای ژرف داشت. لکههای قهوهایرنگ سرطان خوشخیم پوست که از بازتاب آفتاب بر دریای گرمسیر پدید میآید روی گونههایش بود. لکهها هر دو سوی چهرهاش را تا پایین پوشاندهبود و از کشیدن ریسمان ماهیهای سنگین بر کف دستهایش خطهای ژرف افتادهبود. اما هیچ کدام از این خطها تازه نبود. مانند شیارهای بیابان بیماهی کهن بود. (کتاب پیرمرد و دریا – صفحه ۹۸)
هنوز دو ساعت دیگر ماندهاست تا آفتاب غروب کند، شاید تا آن ساعت ماهی بالا آمد. اگر نیامد با ماه بالا میآید. اگر باز هم نیامد، شاید با آفتاب بالا بیاید. هیچ جایی از تنم خواب نرفته، زورم سر جاست. اوست که قلاب بهدهن دارد. اما با این کشش از آن ماهیهاست. لابد دهنش را سفت روی سیم قلاب بستهاست. کاش میدیدمش. کاش یک بار هم شده میدیدمش تا بدانم با کی طرفم. (کتاب پیرمرد و دریا – صفحه ۱۳۷)
پس از آنکه بند کارد را روی دسته پارو وارسی کرد گفت: «کاشکی یک تکه سنگ داشتم کارده رو تیز میکردم. باید یک سنگ با خودم میآوردم.» با خود گفت که باید خیلی چیزها با خودت میآوردی. ولی نیاوردی، پیرمرد. حالا وقتش نیست که ببینی چه نداری. ببین با آنچه داری چکار میتوانی بکنی. (کتاب پیرمرد و دریا – صفحه ۲۰۲)
بیشتر بخوانید : معرفی چند کتاب موفقیت در زندگی
مشخصات کتاب پیرمرد و دریا
- عنوان: پیرمرد و دریا
- نویسنده: ارنست همینگوی
- ترجمه: نجف دریابندری
- انتشارات: خوارزمی
- تعداد صفحات: ۲۲۴
- قیمت چاپ جدید – سال ۱۳۹۹: ۳۵۰۰۰ تومان
چاپ کتاب با بهترین قیمت در ۷۲۴ چاپ